سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]
شوفر
درباره



شوفر

وضعیت من در یاهـو
راننده تاکسی
گواهی نامه پایه دو رو در سن 18 سالگی گرفتم دقیقا از این روز رانندگی رو شروع کردم و 20 دی 89 کارت شهری رانندگی با تاکسی گردشی داخل شهری رو گرفتم. کلا از رانندگی خوشم نمیاد.شاید از هم سن هام کسی به اندازه ی من اینقدر رانندگی نکرده باشه ،اینجا داستان نمیگم رمان وداستان کوتاه و نوول و ضد رمان نمی نویسم،پس دنبال انواع رمان از نظر ساخت و موضوع و از نظر پلات و عناصر داستان و هسته ی داستان و جریان سیال ذهن و آن کارشناسی ها نباشید.....اینجا فقط و فقط یک وقایع الاتفاقیه ی روزانه ی یک راننده تاکسی هست.
پیوندها

       برخی از مردم خیال میکنند بهتره بیاییم و سر یه راننده تاکسی رو کلاه بزاریم در حالی که نمیدانند یک راننده ی تاکسی بیشتر از کل ماموران نیروی انتظامی در حال گشت زنی هست و روزی با چند صد تا ادم خوب و بد روبرو هستند. صدها نفر رو هم بیرون در خیابان میبینند و به خاطر می سپارند
       دیروز گفتم که نمیشه سر یه راننده تاکسی رو شیره مالید اگر پست قبلی رو بخونید متوجه جریان میشوید ..من امروز تونستم تا ساعت 11 صبح دزد خودمان را پیدا کنم بعد تعقیب کردم و شناسایی کردم با نشانی منزل و اسم پدر و اسم و فامیل خودش و این که چه کاره هست و کلی اطلاعات دیگر....
       با پلیس 110 تماس گرفتم و نشانی رو دادم گفتند ماموران میان محل فقط کمی دور میان و شما حضوری بیایید و طرف را نشان دهید بعد چند دقیقه طرف با یه خودروی دیگه حرکت کردند تا یه شهرک دیگه و من هم با فاصله ی 100 تا 150 متری تعقیب کردم البته با خودروی شخصی نه تاکسی عمومی ... تو راه هم به پلیس 110 گزارش دادم که طرف حرکت کرده گفتند ببین هرجای ثابتی موند خبر کن بعد طرف پیاده شدرفت به یه خونه در یه کوچه ی بد قلق و من سر کوچه منتظر بودم و اون ماشین هم که اقا رو پیاده کرده بود هی میرفت سر خیابون و هی برمیگشت خلاصه چون دو بار هم در محل اولی منو دیده بود فکر کردم متوجه من شده اندچون اون شهرک و محلی که رفته بودند اصلا محل خوبی نبود و به یه چیز های دیگه معروف هست با پلیس دوباره تماس گرفتم گفتند چون شما مشخصات کامل رو دارید فردا یه شکایتی تنظیم کنید و ما پیگیری میکنیم و نیازی نیست که بیشتر از این من ادامه بدم ...بعد من هم رفتم دنبال کارم و ادامه ی آن داستان همچنان باقیست.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط راننده تاکسی 89/11/6:: 12:56 صبح     |     () نظر

اولین مسافر اشاره کرد من هم جلوش نگه داشتم یه دفعه روش روش رو برگردوند
من هم متعجب حرکت کردم گفتم خدا رو شکر این هم از دشت اولمون...رفتم
بعد چند ساعت یه مسافر خانم رو رسوندم مقصد کرایه رو داد من هم بقیه اش رو آماده میکردم بدم دیدم خانم داره میره صدا کردم و اون اومد بعد درست نصف پولی که داده بود رو پسش دادم در حالی که خودش به همه ی پولی که داده بود راضی بود اما ما هم حساب و کتاب و خدایی و وجدانی داریم دیگه اینطوری ها که نیست هرچی گرفتیم بگیم خدابده برکت و صداش رو هم درنیاریم...
چند ساعت دیگه یه اقای کفتر بازی رو سوار کردم اونطوری که میگفت امروز روز خوبی بود براش بالای یک میلیون تومان کفتر فروخته بود به سه تا جوان که از تهران اومده بودند برای همین خیلی خوشحال بود و دربستی رفتیم به مقصد که رسیدیم دوباره همان جریان قبلی یه مبلغی رو داد و من میخواستم درست نصف پولی رو که داده بود رو برگردونم چون کرایه درست نصف پولی بود که داده بود اما هرچه کردم گفت اقا من راضی هستم شما بفرما....من هم تشکر کردم و حرکت کردم.
.....
هوا تاریک شده نیم ساعت مونده تا شیفت روزانه تمام بشه یم جوان معتاد که سر و وضع مناسبی داشت با یه کاپشن قرمز و صورتش رو گرفته بود با شالگردن سوار شد گفت دربستی بریم...دو سه جا بردمش کمی خرید کرد و اومد به من گفت اقا پول همراهم م دارم میبشه 6000 هزار تومان بدید وسایل رو بگیرم و از خودپرداز میگیرم و میدهم...گفتم مشکلی نیست بفرمایید....پول رو دادم طرف رفت و اومد و تو راه دو تا نون گرفت و از یه مغازه هم یه چیزی گرفت که ندیدم و گفت بریم خونه...رفتم جلوی کوچه گفت منتظر باش وسایل رو بزارم خونه بیام...بعد رفت و دیگه نیومد و هم کرایه رو نداد و هم پولهام رو برد و اخر شبی با خستگی روزانه و اعصاب خراب تو خیابون سرگردان شدم.
نکته: قیافه ی طرف تو ذهنم موند با پلیس مشورت کردم گفت اگر دیدی قبل هر اقدامی پلیس رو در جریان بزار.
نکته: من اونقدر زرنگ هستم که مانع دزدیدن پولم و کرایه ام بشم فقط نکته ای که وجود داره این هست که با رانندگان با سابقه قبل از اینها که صحبت کرده ام گفته اند که زیاد به اینگونه افراد گیر ندهم و بهترین کار پیشگیری هست و الا چیزی جز ضرر نصیبمان نمیشه فوقش از من همین ده هزار تومان میره ولی اگر اقدامی بکنم ممکنه باخطرهای جدیتر و جبران ناپذیری روبرو بشم..که البته حرف کاملا منطقی هست متاسفانه سازمان تاکسی رانی اصلا قانونی در مورد شکایت راننده از مسافر تا اونجایی که من اصلاع دارم حداقلش تو کشور ما نداره.
همینطوری سرگردان داشتم می اومدم به خونه دوباره همون اقای کفتر بازه رو دربستی سوار کردم و رسوندم مقصد،کلی هم خرید کرده بود امروز روز خوبی بود براش دوباره اخر سر کرایه رو اضافه داد اما چون شیفت شب شروع شده بود و تو شیفت شب نصف کرایه ی روزانه میاد رو کرایه اصلی زیاد اضافه نداد من هم گفتم چون امروز کرایه رو کمی اضافه دادید باید اینبار بقیه ی پول رو بگیرید و ایشون هم با کمی تعارف قبول کردند.
باز هم خدا رو شکر...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط راننده تاکسی 89/11/5:: 12:23 صبح     |     () نظر
<      1   2