دیروز از اول صبح مسافر خیلی زیاد شده بود ادم فکر میکرد دو سه روز دیگر عید است، هم مسافر زیاد بود هم ترافیک سنگین تر بود اما خیلی با شور و شوق کار میکردم چون بعد از حدود یک و نیم ماه این اولین روزی بود که مسافر زیاد شده بود اخه در بعضی ماههای سال مثل بعضی روزهای هفته مسافر خیلی زیاد میشه از اول دی ماه تا به دیروز مسافر آنچنان زیاد نبود هم دربستی کم بود و هم مسافرکم بود
دیروز جلوی خودپردازهای همه بانکها هم شلوغ بود و خرید مردم هم زیاد شده بود و شاید در نگاه اول بشه گفت به خاطر یارانه ها بود ولی علت اصلی زیاد شدن مسافر و افزاریش خرید ها نه به یارانه ها ربطی داشت و نه به نزدیک شدن به عید، علت فعالیت زیاد مردم به خاطر این بود که بعد از مدتی سردی هوا که اکثرا مردم کم خرید کرده بودند دیروز کمی هوا گرم شده بود و این گرم شدن اتفاقی هوا باعث خوشحالی ما راننده تاکسی ها شده بود
پس به نظر من یکی دیگه از علتهای ترافیک گرمی هوا است.من پیشنهاد میکنم راهنمایی و رانندگی با شورای ترافیک شهر و هواشناسی توافق نامه ای امضا کنند تا همیشه هوا سرد بماند( مزاح کردیم کمی حال و هوا عوض بشود).
دیروز کار را به صورت رسمی از ساعت 9 صبح شروع کردم و تا ساعت 11.30 بدون لحظه ای توقف کار کردم و از یک چهارراه چهار مسافر سوار کردم و کمی مانده به انتهای آن مسیر طبق معمول کمی پدال گاز را فشار دادم تا دنده را عوض کنم دیدم دور موتور رفت بالا و سرعت کم شد دنده را عوض کردم دیدم نه فرقی نمیکنه،ماشینم بدون سر و صدا خراب شد، مسافرها رو پیاده کردم و کرایه هم نگرفتم و ماشین را بکسل کردم وبردم تعمیرگاه گفتند دفرانسیل خراب شده باید بری یکی نو بخری! گفتم قیمتش چنده گفتند دویست هزار تومان گفتم اوستا ببین یه کاریش میتونی بکنی این ماشین یک و نیم ماهه نمیتونه خرج روغن و گاز خودش رو دربیاره ، دویست تومان رو من چطوری بدم به این، گفت بریم از همکارهای من چند تا دست دوم رو داره که از خودروهای تصادفی و خراب باز میکنه و تعمیر میکنه و میفروشه و با هم رفتیم و یه دفرانسیل دست دوم گرفتیم و 65 هزار تومان به همراه دفرانسیل خراب خودم بهش دادم و اوردیم گذاشتیم روی ماشین، البته من با جنس دست دوم موافق نیستم چون اوستا مکانیک ما خودش رفت و دفرانسیل رو دید گفت که برات کار میکنه خوبه و من قبول کردم.
دیروز چون مسافر خیلی زیاد بود در دو ساعت 11 هزار و 500 تومان کار کردم که در روزهای معمولی حدود چهار هزار تومان کار میکردیم بعد 3 هزارتومان دادم گاز زدم و بعد 95 هزارتومان دادم تعمیر ماشین از کجا ؟ خوب معلومه یارانه ها!
دفرانسیل چیست: به مجموعه چرخ دنده هایی که قدرت موتور را در دو چرخ با نیازمندی هرچرخ تنظیم میکند دیفرانسیل میگویند که در خودروی پیکان و روا در عقب و در خودروهای سمند و پراید و پژو در جلو و در اکثر خودروهای مدل بالا در هر چهار چرخ وجود دارد،
دیفرانسیل وقتی در عقب باشد باعث تقسیم وزن مناسب خودرو نسبت به عقب و جلو میشود و پایداری خودرو هم بیشتر میشود و وقتی در جلو باشد تحرک خودرو می شود و پایداری کم می شودو البته عمر تایرهای چرخهای جلو هم خیلی کم می شود و وقتی خودرو در عقب و جلو همزمان دیفرانسیل داشته باشند توانایی های خودرو خیلی بالا میرود،مثلا در همین فصل زمستان اگر سه خودرو دیفرانسیل عقب و دیفرانسیل جلو و دو دیفرانسیل را در نظر بگیریم خودروهایی که در عقب دیبفرانسل دارند زود تر نیاز به بسن زنجیر چرخ خواهند داشت در این خودروها اگر در جاده برفی گیر کردیم میشه قسمت عقب و صندوق عقب خودرو را سنگین تر کرد و در برخی موارد دنده عقبی مسیر را طی کرد تا در جاده گرفتار نشد
دیفرانسیل وقتی در جلو باشد چون هر لحظه توسط فرمان موقعیت چرخها تغییر پیدا میکند به مراتب خیلی بهتر میشود در مسیرهای برفی حرکت کرد
و وقتی خودرو مجهز به دو دیفرانسیل باشد نیاز به زنجیر چرخ بسیار بسیار کم میشود این خودروها میتوانند راههای برفی تا نیم متر مسدود شده را با سرعت و بدون زنجیر چرخ طی کنند بدون هیچ انحراف به چپ و به راست داشتنی، در ضمن من متخصص اینکارها نیستم که گفتم من اینها را به چشم بارها دیده و تجربه داشته ام.
راستی سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی هم مبارک.
کلمات کلیدی: مسافر، راننده تاکسی، دیفرانسیل، زنجیر چرخ
مسافر و فلسفه
ماراننده های تاکسی در مورد سیاست در مورد اقتصاد خرد و کلان در مورد فرهنگ در جغرافیای سیاسی کشورها تو تاکسی بحث میکنیم آن هم آن موقع بحث شروع میشود که یا اتفاق خاصی بیافتد یا از رادیو چیزی بگن یا مسافر همینجوری چیزی بگه اینجاست که بحث شورع میشه و خدا میدونه چطوری جمع میشه!
امروز مسافر کرایه رو داد گفتم پول خرد بدین لطفا
گفتند ببخشید پول خرد ندارم
گفتم اشکالی نداره بفرمایید مهمان من.
مسافر درحالی که پیاده میکشد گفت:الهی دستت تو دست نامزدت باشه!
میگم مردم خدا هم هر از گاهی یه کارهایی میکنند یا یه حرفهایی میزنند که آدم ساعتها بعد از آن هم نمیتونه هزمش کنه یعنی اونقدر فلسفه میبافند ادم نیدونه چی بگه
واقعا اون لحظه به قول گفتنی قفل کردم یک لحظه اخه اول باید بفهمم چی گفت بعد چیزی بگم..یعنی همونطور جواب ندادم و رفتم.
اخه یه بار یه مسافری رو دربستی داشتم میبردم در مورد شلوغی خیابانها سر صحبت باز شد و وقتی میخواستند پیاده شوند موضوع تا حکمت سقراط پیش رفته بود و قضیه در مورد تقابل فلسفه و همسرداری پیش رفته بود که اخرین کلام مسافر وقتی پایش را زمین میگذاشت این بود: همیشه زنها(همسر ادمها) یکی از مشکلات مردها در مسایل فلسفی هستند، زن سقراط هم مانع رشد او بود و الا ایشان میتوانست به مراحل بزرگتری از حکمت دست پیداکند نه این که شهید راه حکمت بشود! الحق که من هم کم نمی آوردم در مقابل ایشان چون یه ذره در مورد این مسایل اطلاعات داشتم ولی حیف که مشغول کار بودم و کار واجبتر بودیعنی به عبارتی پول واجب تر بود.
این هم از مسافر امروز من.
کلمات کلیدی: مسافر، راننده تاکسی، فلسفه
راننده تاکسی و عاشورا
روزهای عادی ما راننده های تاکسی از زمین و زمان به خاطر شلوغی خیابونها شکایت داریم امامحرم که میشه و روز عاشورا که میشه تو شهر ما مثل همیشه تمامی مسیر ها شلوغ میشه و خیلی از مسیر ها بسته میشه، هر کسی هم به هر راهی که هست سعی میکنه تو عزاداری امام شهیدان شرکت کنه، ما رانندگان تاکسی هم بهترین کار رو این میدونیم که عزاداران محرمی رو جابجا کنیم
تو شهر ما به صورت یک فرهنگ در امده است که در روز عاشورای حسینی تمامی رانندگان شحصی و تاکسی ها این یک روز را در خدمت عزاداران باشند و به صورت صلواتی مسافرها را جابجا کنند جالب اینجاست در روز عادی از موندن در ترافیک ناراحت میشویم ولی امروز حال و هوای خاص عاشورا باعث شده بود کسی بوغ نمیزد و ما هم برخورد خیلی خوبی با مسافرها داشته باشیم مسافرها هم خیلی مهربان تر شده بودند.
اصلا به نظر خودم جابجا کردن سوگواران ابا عبداله الحسین هم توفیق میخواهد و هم لیاقت چون اگر سلب توفیق باشد و لایق هم نباشیم ممکنه مثلا ماشینمون خراب بشه یا ممکنه تصادف کنیم یا ممکنه یه کاری پیش بیاد و از خدمت کردن در این دستگاه دور بمانیم
خدا یا شکرت.
این ایام عزیز را به همه عاشقان شهدا تسلیت عرض میکنم امیدوارم ادامه دهنده راه شهدا بمانیم.
کلمات کلیدی: مسافر، راننده تاکسی، شوفر، عاشورا
همیشه از گذشته گفتم و از فعل های ماضی استفاده کردم ولی این باز از آینده خواهم گفت.
یه راننده تاکسی شب که میخواهد بخوابه فکر میکنه که میخواهد فردا چکار کنه،من هم که به چنین کارهایی عادت کرده ام از آینده نگیری یک راننده تاکسی میگم
من پیش بینی میکنم فردا 31 شهریور استثناعا امسال یکی از بهترین روزهای یک راننده تاکسی خواهد بود
طبق معمول هر ساله فردا قراره ساعت ها جابجا بشه و این تغییر ساعت ها همیشه باعث شده یه عده اول صبح دچار اشتباه یا عدم اگاهی از تغییر ساعت روبرو بشن و از کار رو زندگی جا بمونند و دست به دامان راننده های تاکسی که عموما اول صبحی دربستی خواهد بود بشوند
بعد یک عده هم هستند که دیده شده حتی تا یک هفته ی بعد هم همچنان با تغییر ساعت مشکل دارند و اینها هم مسافرین دربستی محترم و عزیز هستند!
از قرار دیگر فردا 31 شهریور روز ارتش میباشد و از اول صبح ساعت 6 تا 11 دو تا از مسیرهای تاکسی بسته خواهد شد و حجم ترایکی این مسیرها به مسیرهای دیگر روانه میشود و باعث میشه خیلی از تاکسی ها به این منطقه وارد نشوند و در کل دوباره هم مسافر در این مسیر طبیعتا زیاد خواهد بود و هم دربستی مناسب خواهد بود.
مسعله ی بعد این که فردا به مناسبت بازگشایی تعدادی از مدارس و یا آماده نمودن پدر مادر ها برای فرستادن فرزندان در روزهای بعد به مدارس مجددا رفت و آمادها به مرکز شهر و مراکز خرید زیاد باشد و یقینا مسافر زیاد خواهد بود
مسعله ی اخر این که فردا پنج شنبه هست وعده ای در مسیرهای مزار شهدا تردد خواهند کرد و عده ای به گلزار مومنین خواهند رفت و یا بین مزار شهدا و گلزار مومنین تردد خواهند کرد که باز هم مسافر زیاد خواهد بود و هم دربستی بین این دو مسیر یا از این دومسیر به نقاط مختلف شهر زیاد خواهد بود
اینجا زیاد از دربستی گفتم چون طبق استدلالها و تجربه های گذشته فردا همینجوری خواهد گذشت البته اگه ماشین خراب نشه و یکی به ما نزنه و ما هم به یکی نزنیم و یکی متولد نشه و نمیره روال همینی هست گه گفتم البته اگر خدا بخواهد!
کلمات کلیدی: مسافر، راننده تاکسی، شوفر، راننده، روز ارتش، بازگشایی مدارس، تغییر ساعت
درست از ساعت 15 بعد ظهر کار رو شروع کردم ساعت 21.45 رسیدم خونه
بعد ساعت 15 گاز زدم و موقع اومدن به خونه دوباره گاز زدم جمعا 111 کیلومتر رانندگی کردم با دنده دو و سه
7هزار تومان پول گاز دادم و 21هزار و 800 تومان با خودم اوردم خونه
ناگفته نمونه امروز چون پول خرد نداشتم حدود 12 یا 15 نفر یا شایدهم بیشتر مسافر صلواتی داشتم گفتم هر وقت دیدین منو کرایه رو بدید اگر هم ندیدید مشکلی نیست.
خیابونها لغزنده ، هوا سرد ، مسافر کم...تاکسی زیاد... نه تصادف کردیم نه مریض شدیم نه با مسافر بد روبرو شدیم و نه این که جریمه شدیم
خدایا شکرت.
تو یه خیابون شهردار محترم رو دیدم که با خودروی شخصی داشت میرفت
تو یه خیابون یه دزد 30یا 35 ساله رو دیدم که یه دونه نوشابه از یه مغازه دزدیده بود و داشت فرار میکرد و مغازه دار دنبالش میکرد
تویه خیابون دیگه هم یه شغال رو دیدم.