راننده تاکسی و باران و برف
گفتم تاخونه ام بیام یه چیزی بگم و برم!
امروز مثل همه روزهای بارونی وقتی رادیوی ماشین رو باز میکنم میگه:
ای کاش اون تک سرنشین ها یه ذره به این مسافرهای کنار خیابونی نگاهی میکردند و سوارشون میکردند تو این برف و بارون
یا مثلا دو سه روز پیش هم میگفت:وقتی باروون و برف که میاد راننده تاکسی ها یا کم یاب میشوند یا دربستی میرن!
یکی نیست به اون رادیو بگه بابا اونجا تهرانه تو شهر ما مسافرکش های شخصی رو جریمه میکنند و ماشینشون رو میخوابونند.
راننده تاکسی ها هم هر روز باید بیست سی تومن ببرن خونه شب باشه روز باشه برف بیاد یا بارون، هیچ کدومشون عشقی کار نمیکنند. زندگی خرج داره مخارج داره اقا.
کلمات کلیدی: تاکسی، راننده تاکسی، باران، برف، دربستی