سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند، بنده ای را دوست بدارد، راستیرا به او الهام می کند. [امام علی علیه السلام]
شوفر
درباره



شوفر

وضعیت من در یاهـو
راننده تاکسی
گواهی نامه پایه دو رو در سن 18 سالگی گرفتم دقیقا از این روز رانندگی رو شروع کردم و 20 دی 89 کارت شهری رانندگی با تاکسی گردشی داخل شهری رو گرفتم. کلا از رانندگی خوشم نمیاد.شاید از هم سن هام کسی به اندازه ی من اینقدر رانندگی نکرده باشه ،اینجا داستان نمیگم رمان وداستان کوتاه و نوول و ضد رمان نمی نویسم،پس دنبال انواع رمان از نظر ساخت و موضوع و از نظر پلات و عناصر داستان و هسته ی داستان و جریان سیال ذهن و آن کارشناسی ها نباشید.....اینجا فقط و فقط یک وقایع الاتفاقیه ی روزانه ی یک راننده تاکسی هست.
پیوندها

دیروز بعد از ظهر حدودای ساعت 16 بود تو یه مسیری نگه داشتم تا مسافر بیادیه خانم جوانی امد و خواست صندلی جلو بشینه گقتم خانم بفرمایین عقب بشینین و برگشت بهم فهش داد و رفت نشست تاکسی عقبی.
خودم ناراحت شدم از جایگاهی که ما راننده ها داریم و هر کسی میتونه راحت هر حرفی را بزنه و ما فقط تماشا کنیم اینو هم مطمعنم اگر طرف بره و شکاست هم کنه بدون شک مقصر هم ما شناخته میشیم
با خودم میگفتم اخه ایشان همیه با همه ایطوری رفتار میکنند یا همیشه دیوار ما راننده تاکسی ها اینقدر کوتاهه
کاش خیلی ها متوجه میشدند ما داریم خانواده شون را همیشه همه جاب میبریم با امنیت و ارامش و اسایش کامل و بجای تشکر و قدردانی با ما همیشه بد رفتاری میشه و سر یک کرایه هم بحث میکنند در حالی که من یادم نمیاد هیچ موقع بیشتر از حقمان را گرفته باشم.
یک چیز دیگه: کاش مردم این را هم میدانستند که ما هم خانواده دار هستیم.



نوشته شده توسط راننده تاکسی 91/9/28:: 9:5 صبح     |     () نظر